درباره برنداکسین:
همه ماجرا از آن جا شروع شد که چندسال پیش طی یک سفر کاری که به استانبول داشتم بعد از اتمام کارم چند ساعتی زمان آزاد داشتم و تصمیم گرفتم بروم در یکی از خیابان های معروف استانبول به نام تکسیم قدمی بزنم این خیابان بدون خودرو است مانند بازار خودمان و بایست پیاده ترددکنید. هنگام رفت با همان نگاه کنجکاوانه همیشگی ام برندهای مختلف را رصد میکردم و به سبک و سیاق تبلیغات و برندینگ آنها فکر میکردم هنگام برگشت سوالی برام پیش آمد؟! چرا اینجا هیچ برند ایرانی ندیدم!! در مسیر برگشت بیشتر دقت کردم واقعا هیچ برند ایرانی نبود! احساس سرشکستگی کردم و تصمیم گرفتم به ایران که برگشتم این موضوع را مورد تحقیق و مطالعه قرار دهم.
با دوستان زیادی آشنا شدم که مدعی برندینگ بودند و انصافا بعضی هم واقعا کارهای ماندگاری کرده بودند ولی نظرات بسیار متفرق و پراکنده بود. تحقیق و مطالعه زیادی کردم و دست آخر به این رسیدم که داستان برندینگ در ایران مانند داستان فیل مولوی شده است. هرکس بخشی از آن را فهمیده و گمان می کند که برندینگ یعنی همین که من می دانم، مثلا آنکه MBA خوانده بود خود را مشاور برند معرفی می کرد و مدعی بود که صفر تا صد برندینگ را یک تنه انجام می دهد .آنکس که طراح یا گرافیست بود نیز همین ادعا را داشت. بازاریاب ها هم همین را می گفتند و دیگران را قبول نداشتند. قصن الی هذا… چون هنوز تعریفی مسطح از برندینگ موجود نبود، تعاریفی که جامع باشند در سطوح بالا علمی است که عموما وقت مطالعه و فرصت آنرا ندارند. تصمیم گرفتم ابتدا تعریفی ساده از برندینگ را مطرح کنم که پایان بخش این اختلافات باشد تعریفی همه فهم، غیر تخصصی، واقعی و جامع که در ادامه آنرا خواهید خواند…